ببار حضرت باران که تشنه ی آبماینجا محل تبلیغات شماست... نویسنده حسین محسنات در یکشنبه 21 مهر 1392 | نظرات() میون خیمه طفلی هر لحظه بی قراره حتی برای گریه دیگه رمق نداره
در انتظار آبه خوابی نداره چشماش دیگه اثر نداره لایی لایی گهواره
همه امید مادر وصف یه پهلوونه یه پهلون یه سقا که مرد کار زاره
پهلون قصه هات اون که مرد نبرده با ذوالفقار حیدر رفته که آب بیاره
بخواب عزیز مادر فصل خزون سر اومد با وجود ابا الفضل کاری نشد نداره
عموی مهربونت با چشمای پر از اشک گفته نهر فراتو تو خیمه ها میاره
طاقت بیار عزیزم با خنده آبم نکن نگام میکنی اما مادر شیری نداره
تعداد بازديد : 701
طراحی و کدنویسی : ثامن تم
Template By : Samentheme.ir
|